مقدمه
اختلال تجزیه هویت اصطلاحی است که برای توصیف عدم انسجام یا ناسازگاری در احساس هویتی که یک فرد دارد، به کار میرود. این میتواند به این معنی باشد که اهداف، باورها و اعمال یک فرد دائماً در حال تغییر است. همچنین ممکن است فرد ویژگی های شخصیتی افراد اطراف خود را به خود بگیرد، زیرا آنها برای داشتن و حفظ هویت خود تلاش میکنند.
کتابچه راهنمای تشخیصی اختلالات روانی (DSM-5) اختلال تجزیه هویت را به عنوان یک «خودانگاره یا احساس خود از خود ناپایدار بارز و مداوم» توصیف میکند و خاطرنشان میکند که یکی از علائم اصلی اختلال شخصیت مرزی (BPD) است. البته، افراد میتوانند بدون اختلال شخصیت مرزی نیز با اختلال تجزیه هویت دست و پنجه نرم کنند. اما افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب کمبود عمیقی از خود، یا از دست دادن هویت دارند. اگر با این احساس دست و پنجه نرم میکنید که نمیدانید چه کسی هستید یا به چه چیزی اعتقاد دارید، ممکن است این علامتی باشد که میتوانید به این اختلال مرتبط شوید.
درک هویت
هویت اغلب به عنوان حس و دیدگاه فراگیر شما نسبت به خودتان در نظر گرفته میشود. احساس هویت پایدار به این معناست که بتوانید خودتان را در گذشته، حال و آینده به عنوان یک فرد مشابه ببینید. علاوه بر این، یک احساس پایدار از خود مستلزم این است که با وجود اینکه گاهی اوقات ممکن است به شیوههای متناقض رفتار کنید، به خودتان به همان شیوه نگاه کنید.
هویت کاملاً گسترده است و جنبه های بسیاری از خود را در بر می گیرد. احساس خود یا هویت شما شامل عناصر زیر است:
- باورها و نگرش های شما
- درک شما از توانایی هایتان
- روش های رفتاری شما (حتی با تغییر آنها) شخصیت و خلق و خوی شما
- عقاید شما
- نقش های اجتماعیتان
چرا هویت مهم است
داشتن حس هویت کارکردهای مختلفی را انجام می دهد. یک هویت قوی میتواند به شما کمک کند تا با تغییرات سازگار شوید. در حالیکه دنیای اطراف شما دائماً در حال تغییر است، اگر احساس قوی از خود داشته باشید، اساساً یک لنگر برای نگه داشتن شما در حین سازگاری دارید.
بدون هویت، تغییرات خلقی میتواند دچار هرج و مرج و حتی وحشتناک باشد. علاوه بر این، داشتن یک هویت قوی به شما امکان میدهد تا عزت نفس را توسعه دهید. بدون اینکه بدانید چه کسی هستید، چگونه میتوانید این احساس را در خود ایجاد کنید که ارزشمند هستید یا شایسته احترام؟
علائم اختلال تجزیه هویت
گاهی اوقات اختلال تجزیه هویت را پراکندگی هویت مینامند. این در واقع به مشکلاتی در تعیین اینکه چه کسی در رابطه با افراد دیگر هستید اشاره دارد. برخی از افراد مبتلا به اختلال تجزیه هویت ممکن است این را به عنوان مشکل در درک نقطه پایان و شروع شخص دیگر توصیف کنند. افراد مبتلا به اختلال تجزیه هویت اغلب گزارش می دهند که نمی دانند چه کسی هستند یا به چه چیزی اعتقاد دارند. گاهی اوقات گزارش می دهند که به سادگی احساس میکنند که وجود ندارند.
برخی دیگر حتی میگویند که از نظر هویت تقریباً مانند یک “آفتاب پرست” هستند. آنها بسته به شرایطشان و آنچه فکر میکنند دیگران از آنها میخواهند، شخصیت خود را تغییر می دهند به عنوان مثال، ممکن است در رویدادهای اجتماعی خود را در زندگی مهمانی قرار دهید، اما در محل کار، رفتاری تاریک و جدی دارید. البته، هرکسی رفتار خود را تا حدی در زمینههای مختلف تغییر میدهد، اما در اختلال شخصیت مرزی (BPD) این تغییر بسیار عمیقتر است.
کسانی که اختلال تجزیه هویت را تجربه میکنند، احتمالاً باورها و رفتارهای متناقضی را تجربه می کنند. آنها همچنین ممکن است تمایل به شناسایی بیش از حد با گروه ها یا نقش ها بیش از هویت فردی خود داشته باشند.
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال تجزیه هویت در BPD میگویند که علاوه بر تغییر رفتار، افکار و احساسات آنها مطابق با وضعیت فعلی تغییر میکند. برای مثال، ممکن است اغلب نظر خود را در مورد موارد زیر تغییر دهند:
- حرفه آنها
- دوستی ها
- آرزوها
- عقاید و اعتقادات آنها
- سایر تصمیمات مهم زندگی
در نتیجه، بسیاری از افراد مبتلا به BPD برای ایجاد و حفظ مرزهای شخصی سالم تلاش میکنند و در روابط بین فردی و صمیمی خود با مشکل مواجه میشوند. آنها همچنین ممکن است تعهد به ارزش ها، اهداف و مشاغل مشکل داشته باشند. علاوه بر این، کسانی که اختلال تجزیه هویت دارند متوجه میشوند که خلق و خوی آنها به طور مکرر و غیرقابل پیش بینی تغییر میکند.
همچنین درمورد درمان شخصیت ضد اجتماعی بخوانید.
مشکلات رابطه در BPD
کسانی که با اختلال تجزیه هویت BPD دست و پنجه نرم می کنند معمولا در ایجاد روابط نزدیک با افراد دیگر مشکل دارند. فردی که دچار اختلال هویت است، احتمالاً اثرات منفی عزت نفس پایین، از جمله عدم احترام به خود و محدودیت های شخصی را تجربه میکند. این می تواند به خصوص ایجاد پیوند با افراد دیگر را دشوار کند.
یکی دیگر از چالشهای روابط برای کسانی که اختلال تجزیه هویت دارند، احساس عدم حمایت در روابطشان است. داشتن احساس «خلأ» در درون برای کسانی که اختلال تجزیه هویت دارند امری عادی است. از آنجایی که یافتن معنا در درون خود برای آنها سخت است، ممکن است در یافتن معنا در روابط با خانواده، دوستان و شرکای عاشقانه خود با چالش هایی روبرو شوند.
دلایل ایجاد اختلال هویت
تحقیقات بسیار کمی در مورد مشکلات هویتی مرتبط با BPD انجام شده است، اما تئوری های زیادی در مورد اینکه چرا افراد مبتلا به BPD اغلب با اختلال تجزیه هویت دست و پنجه نرم میکنند وجود دارد. برای مثال، دکتر مارشا لاینهان، محقق برجسته BPD و بنیانگذار رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)، معتقد است که شما با مشاهده عواطف، افکار و احساسات خود، علاوه بر واکنش دیگران به شما، هویت خود را ایجاد میکنید.
اختلال شخصیت مرزی با بی ثباتی عاطفی، رفتار تکانشی و تفکر دوگانه همراه است. همه این عوامل میتوانند ایجاد یک حس منسجم از خود را دشوار کنند، زیرا تجربیات درونی و اعمال بیرونی سازگار نیستند. بهعلاوه، بسیاری از افراد مبتلا به BPD از پیشزمینههای پر هرج و مرج یا سوء استفادهکننده هستند، که ممکن است به احساس بیثباتی از خود کمک کند. اگر بر اساس واکنش دیگران نسبت به خود تعیین کنید که چه کسی هستید، و این واکنش ها غیرقابل پیش بینی و یا ترسناک بوده است، هیچ چارچوبی برای ایجاد حس هویت قوی ندارید.
توانایی درک حالات ذهنی خود و دیگران به عنوان حالت ذهنی سازی شناخته میشود. این به ویژه برای کسانی که دچار اختلال هویت و BPD هستند دشوار است. این بدان معناست که آنها با درک رفتارها و مقاصد انسانی دست و پنجه نرم میکنند و شناخت دقیق خود و دیگران را برای آنها چالش برانگیز میکند. یک مطالعه منتشر شده در سال 2017 نشان داد که این مشکل ذهنیسازی ممکن است نقش کلیدی در این که چرا افراد مبتلا به BPD تا این حد با انتشار هویت و روابط بین فردی دست و پنجه نرم میکنند، داشته باشد.
همچنین در مورد بیماری اسکیزوفرنی بخوانید.
درمان اختلال هویت
پس چگونه به این سوال پاسخ میدهید که من کیستم؟ البته هیچ راه حل جادویی برای مشکلات هویتی وجود ندارد. با این حال، اکثر درمانهای BPD دارای روشهایی هستند که میتوانند به شما کمک کنند تا بفهمید که چه کسی هستید و چه چیزی را مطرح میکنید.
اغلب، اولین قدم پیدا کردن یک درمانگر خوب است که می تواند به شما کمک کند تا روی مشکلات هویتی کار کنید. درمان های BPD که ممکن است به اختلال هویت کمک کند عبارتند از:
- رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT): این به فرد کمک میکند تا با احساسات شدید کنار بیاید و رفتارهای مخرب را کنترل کند. ذهن آگاهی اغلب تکنیکی است که در DBT استفاده میشود.
- درمان مبتنی بر ذهنیت (MBT): در MBT، یک درمانگر به فرد مبتلا به BPD کمک میکند تا مهارت های بین فردی خود را بهبود بخشد. این نوع درمان با هدف تقویت درک آنها از آنچه خود و دیگران فکر میکنند یا احساس میکنند
- رواندرمانی متمرکز بر انتقال (TFP): در TFP، هنگامی که یک مشتری با درمانگر خود درگیر میشود، جنبههای اختلال هویت او در روابط درمانی به همان شیوههایی که با شخصی در زندگی شخصی خود انجام میدهند، ظاهر میشود. این روشی را برای درمانگر فراهم میکند تا از ادغام جنبه های مختلف خود بیمار حمایت کند.
- درمان مبتنی بر طرحواره (SFT): SFT انواع تکنیک های روان درمانی را ادغام میکند تا سعی کند به بیماران کمک کند الگوها یا طرحواره های ریشه دار و خودشکوفایی را تغییر دهند که ممکن است در چالش های هویتی نقش داشته باشد.
علاوه بر این، راه هایی وجود دارد که می توانید به تنهایی روی اختلال هویت کار کنید. شما می توانید شروع کنید به کشف آنچه که در زندگی خود بصورت معنادار میبینید. این نوع خودیابی ممکن است در همراهی با درمان مؤثرتر باشد، به خصوص که افراد مبتلا به اختلال هویت تمایل دارند برای یافتن معنا تلاش کنند. دانستن اینکه چه چیزی برای شما مهم است می تواند شما را با احساس هویت بیشتری پیوند دهد.
همراه داشتن شماره روانپزشک و یا مراجعه به یک متخصص اعصاب و روان یا متخصص روانپزشک در تسریع درمان این اختلال توصیه میشود.
همچنین در مورد درمان افسردگی و عوارض ماری جوانا بخوانید.